درسی از عاشورای ایران - اصلاحات

درسی از عاشورای ایران - اصلاحات

سامانه
درسی از عاشورای ایران
[93/8/14] نظر() / برچسب ها: /نویسنده: علی صیاد

روز عاشورا، چند ساعتی در خیابان‌ها بودم. روز جالبی بود! در این چند ساعت فقط در دو نقطه پلیس دیدم و اصلا نیاز به حضور پلیس نبود. هرکسی راه خودش را می‌رفت و نه تصادفی در کار بود و نه از آن بوق‌های ممتد گوش خراش خبری. از مسیر خط ویژه که عبور کردم نه کسی چراغی زد، نه پلیسی دست به قبض شد؛ حتی بعضی چراغ قرمزها هم خاموش بودند. شهر شلوغ بود ولی مسافری بی وسیله نمی‌ماند. کسی در خانه‌اش پخت و پز نمی‌کرد ولی کسی گرسنه نماند. هر کسی را می‌دیدی یا به عزاداری می‌رفت یا بر می‌گشت، یا برای عزاداران غذا می‌پخت یا با چای داغ پذیرایی می‌کرد. شهر یکپارچه بود و همه مثل هم، همه همرنگ هم...

 


این وضع را وقتی می‌توان مشاهده کرد که رسیدن به هدفی والاتر از منافع شخصی و حزبی بر یک جامعه حاکم شود؛ یعنی زمانی که منافع شخصی رنگ ببازد و منفعت کل جامعه هدف بشود. اگر در صف غذای نذری امام حسین علیه السلام به کسی غذا نرسید، غصه نمی‌خورد چرا که می‌داند غذای نذری به عزادار دیگری رسیده است یعنی کسی که همرنگ اوست و در خط او. وقتی هدف آحاد جامعه پیشرفت کشور باشد، نه پست و مقام ارزش دارد و نه امکانات رفاهی و مادی. چرا که می‌دانم آن‌چه به من نرسید، قسمت شخص دیگری شده است تا در همان هدف مقدس صرف کند. هیچکس به دنبال سهم خواهی نیست و می‌دانم اگر در مقام و جایگاهی نیستم، برادرم جای مرا پر کرده تا کشورم را به پیش ببرد.

ولی امان از زمانی که منافع شخصی و حزبی به میان بیاید...

 


facebook
توضیح شما
توضیح شما
توضیح شما
آماربازدید
بازدید امروز: 16
بازدید دیروز : 3

بازدید کل : 161355

آرشیو

 

آخرین مطالب ارسالی

 

وبگاه تحلیلی اصلاح طلب